اخرین یلدای تبریز

سلام لیلا جان حضور تو در این جمع و اقعا خوشحالم میکنه . متن و شعری که نوشتی محشره . مثل بقیه متنها و شعر هات. یاد شبهای پر خاطره یلدا در خوابگاه افتادم . به خصوص آخرین شب یلدا که بعد از کلی جشن و شادی به یکباره یادمان افتاد که آخرین یلدای در کنار هم بودنمان است . هق هق گریه هایمان را هیچ وقت فراموش نمی کنم. بعضی از دوستان همون شب ودر همان حال ناراحتی نامردی کرده و در دفتر خاطراتم لحظه های غم انگیز ی را ثبت کرده اند که هنوز هم وقتی به اون صفحات می رسم جرات خواندنش را ندارم .
اگر می دانستیم که بعد از حدود دوازده سال در شب یلدا و در دنیای مجازی و وبلاگی می توانیم وجو د همدیگر را در کنار هم احساس کنیم .آن اندازه غمگین نمیشدیم . خوشحالم و برای تمام همکلاسی های عزیز آرزوی عمری طولانی به اندازه صد شب یلدا دارم.
 

(لاله عرفانی)

[ پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:32 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

به یاد یلدا های خوابگاه در تبریز( یادداشت های خانم لیلا صالحی)

شبهای پر از چراغ تبریز از فراز خوابگاه ،

وقلب یلدا که در لبخند هایمان می تپید،دلهره های مبهم و ناپیدای عشق که گاه و بیگاه مهمان شادیهای دوردستمان میشد،

و بارانی از فرشته که در روانهای کودکانه مان مترنم بود،

لبخندهای بی فلسفه و دور از درد و دستهایی که انگار برای همیشه در هم قفل شده بودند....

آیا در انتظار کدام سپیده بودیم؟ کاش یلداهای تبریز را پیوندی با این چنین سپیده ای نبود...

ای کاش از آن پس هرگز سپیده ای نبود...

دستی از قلبم به گذشته باز میگردد،گذشته ای که در چشمهایمان نبوت دریاها بود،و لبخندها به سپیده پل می زد ند

انگار دستهایمان را در باران آن یلداها فراموش کردیم

یلداهایی فراتر از آنچه میخواندیم ،فراتر از تاریخ ....

اینک دیگر فرصتی نیست ....دستانم همچون دو ساقه ی خشک و چهره ام که در من آوار شده و اکنون...

این غم آهنگ یلدایی و مزین به یاد اختران شبهای تبریز ، برای تو ...ای هم قطار پر از یلدای من

در خونم صعود کن

 هم قطار وامانده از آن یلداها....

جا مانده از سپیده هایی که شاید اگر بودند ... تاریخ می بودند آیا شب یلدا به خیر ؟

ویا باز هم شب و شهادت سپیده ؟

کاش دیگر سپیده ای نبود....

 (لیلا صالحی)

[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 23:4 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

خورشيد گرفتگي و ...

در فرانسه بر اساس پيش گويي هاي نوستراداموس " مستشار ملک شارل نهم " آمده است که سيارات منظومه شمسي در پايان دو هزار سال دچار آشفتگي شده و پس از 12 سال بعد از آن يعني 2012 موجب ويراني و نابودي حيات خواهند شد. اين پيشگويي مجددا در سال 1980 در ژاپن قوت گرفت هنگامي که دانشمند رياضيدان ژاپني " هايدو ايتاکاوا" بيان داشت که مجموعه سيارات منظومه شمسي در اگوست سال 2012 در يک پديده اي نادر همگي در يک خط در پشت خورشيد قرار خواهند گرفت و اين موضوع سبب تغييرات شديد جوي و آب و هوايي در کره زمين و پايان حيات بر روي آن خواهد شد.

 

بر طبق گفته دانشمند ژاپني  در اگوست سال 2012  در يك پديده نادر  سيارات منظومه شمسي  در يك خط پشت خورشيد  قرار خواهند گرفت  پس امكان كسوف و خسوف غير عادي در اين ماه وجود دارد كه اگه با تقويم قمري بررسي بكنيم  ملا حظه مي كنيم كه  ما ه اگوست در 3 سال ديگه دقيقا بر روي ماه رمضان  مي افته و امكان تحقق اين  كسوف و خسوف غير معمول در ماه رمضان يا اگوست 2012  وجود داره  ...


ادامه مطلب
[ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ] [ 18:29 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

از اين شب ...

از این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...

[ سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:25 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

محرم همه چيز است

دوستان عزيز همه شما استادان زبردست تاريخيد و سخن از تاريخ در نزد شما بسي دشوار است اما بايد بگويم هر مطلبي را مي توان در محرم و علي الخصوص در عاشورا پيدا كرد .

محرم هم باليدن مي خواهد و هم ناليدن . باليدن كه جاي خود دارد مگر مي توان صحنه عاشورا را در ذهن خود تجسم كرد و بر لبان ترك خورده اصغر و بر آه دل زينب ناله نكرد ؟

محرم هم آموزه است و هم موزه . آموزه كه جاي خود دارد ولي عاشورا غني ترين موزه فرهنگ و هنر است هنر استقامت و ايستادگي در برابر ظلم و فرهنگ رشادت و شهادت .

بايد بر محرم و عاشورا نگريست . نگريستن ، فقط نگاه كردن نيست . نگريستن نگاه متفكرانه است مگر مي شود بر عاشورا متفكرانه نگاه كرد و نگريست .

محرم هم شور مي خواهد و هم شعور البته هيچ شوري بدون شعور پديد نمي آيد اگر بعد از گذشت چندين قرن اين شور و حال است بي قيد و شرط پشت اين شور شعوري هست و الا خيلي وقت پيش اين شور خاموش مي شد .

حسين ( ع ) را نه منتظرانش بلكه منفعلانش كشتند همانهائي كه در صفين خنجر زير گلوي علي گذاشتند ، همانهائي كه نماز بي لعن علي را قضا مي كردند . همانهائي كه اولي الامر را يزيد مي دانستند آري همان خوارج كه امروزه نيز با يكي دو جمله تجددنمايانه رنگ مي بازند و بر عزاي حسين خرده مي گيرند كه چرا مردم گريه مي كنند و ناله مي كنند چرا در مساجد شيريني پخش نمي كنند شادي و قهقه به راه نمي اندازند

اگر اين تجدد است كه در مراسم سالگرد شهداي كربلا نقل و شيريني پخش كنند و به جاي گريه و ناله رقص و پايكوبي به راه بياندازند ما اين تحجر خود را بر هزاران تجدد ترجيح مي دهيم 

اما من با جرأت و جسارت مي گويم كه نه برگزاري مراسم عزاي كربلا تحجر است و نه پخش نقل و شريني و پايكوبي در مراسم عزاي كربلا تجدد .

تجدد بي تمدن حباب تو خالي است . هر تجددي در مورد كربلا باشد بايد آميخته با شور و حال حسيني باشد .

لذا دوستان ، كربلا ، عاشورا ، حسين ، عباس ، اصغر ، زينب ، مشك آب هيچكدام نيازي به تبليغ و ضد تبليغ ندارند وا‍ژه هايي هستند كه خداوند در ذات آدمي قرار داده است و اين واژه ها همه مترادف تبليغ هستند .

موسوي

[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:36 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

حكايت

مي گويند:
"" شاه عباس از وزير خود پرسيد: امسال اوضاع اقتصادي كشور چگونه است؟
وزير گفت:
الحمدالله به گونه اي است كه تمام پينه دوزان توانستند به زيارت كعبه روند!
شاه عباس گفت:
نادان! اگر اوضاع مالي مردم خوب بود مي بايست كفاشان به مكه مي رفتند نه پينه‌دوزان...، چون مردم نمي توانند كفش بخرند ناچار به تعميرش مي پردازند، بررسي كن و علت آن را پيدا نما تا كار را اصلاح كنيم.""

قادري

[ 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:16 ] [ ]
[ ]

يا قتيل العبرات

دل داده ام بر باد، بر هرچه باداباد
مجنون تر از لیلى، شیرین تر از فرهاد

اى عشق از آتش اصل و نسب دارى
از تیره دودى، از دودمان باد
آب از تو طوفان شد، خاك از تو خاكستر
از بوى تو آتش، در جان باد افتاد

هر قصر بى شیرین، چون بیستون ویران
هر كوه بى فرهاد، كاهى به دست باد

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد

از خاك ما در باد، بوى تو مى آید
تنها تو مى مانى، ما مى رویم از یاد
 
( قادري )
[ 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:13 ] [ ]
[ ]